Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-30@01:53:39 GMT

رونمایی از دو سند نویافته در خصوص تخریب بهشت بقیع

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۴۴۹۸

رونمایی از دو سند نویافته در خصوص تخریب بهشت بقیع

به گزارش خبرنگار مهر امروز ۸ شوال، مصادف با سالروز تخریب قبرستان بقیع در سال ۱۳۴۴ هجری قمری توسط وهابیت است. روزی که به «یوم الهدم» معروف است و از آن به عنوان یکی از غم انگیزترین روزهای تاریخ اسلام و به ویژه شیعه یاد می‌شود، روزی که مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت را بار دیگر به رخ جهانیان می‌کشد.

گروه مردمی بهشت بقیع در جدیدترین پژوهش انجام شده به دو سند تاریخی نویافته دسترسی پیدا کرده که شرح آن در ادامه خواهد آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قبل از تخریب بقیع، حوادث متعددی در حجاز رخ داد که آن منطقه را ملتهب ساخته بود، ابن سعود رهبر وهابیان نجد تلاش داشت منطقه حجاز و ملحقات آن را به تصرف خود در آورده و کشوری جدید را تأسیس نماید، تا قبل از آن سرزمین حجاز و دو شهر مقدس مکه و مدینه تحت حاکمیت دولت بزرگ عثمانی بود، اما با ضعف حاکمان آن فرصت خوبی برای وهابی‌ها ایجاد شد، آنها ابتدا شهر مکه را تصرف کرده و در این حملات، برابر تعالیم فرقه وهابیت تمامی آثار اسلامی را تخریب می‌نمودند، آنها بر اساس افکار پوچ و غلط خود تلاش داشتند تمامی اماکن زیارتی را از بین برده و با خاک یکسان نمایند برای همین در مکه محل ولادت پیامبر (ص) و قبرستان جنت معلی محل دفن حضرت خدیجه کبری (س) را که دارای حرم‌ها و مقابر بزرگ بودند از بین برده و تخریب کردند.

مقصد بعدی آنها شهر مدینه منوره بود برای همین عبدالعزیز یکی از وهابی‌های متعصب خود به نام فیصل الدویش را برای حمله به مدینه اعزام کرد، فیصل الدویش حدود ده ماه شهر مدینه را تصرف کرد و ورود هر گونه آب و نان را به آن ممنوع نمود، این امر نهایتاً باعث شکست و تسلیم مردم مدینه شد، دروازه‌های شهر تخریب شده و لشکر وهابی وارد شهر پیامبر شدند، در این ایام عبدالعزیز پسر شانزده سال خود محمد را به همراه قاضی دینی شهر مکه به نام عبد الله بن سلیمان آل بلیهد را روانه مدینه می‌نماید و پس از تصرف کامل شهر شخصی به نام ابراهیم سالم السبهان یک وهابی متعصب دیگر را به عنوان حاکم مدینه انتخاب می‌کند.

وهابی‌ها در زمان محاصره شهر مدینه از بیرون شهر به وسیله توپ و تفنگ به گنبد و مسجد پیامبر گلوله زده و باعث تخریب آن شدند، این امر در تاریخ سوم شهریور ماه ۱۳۰۴ شمسی انجام شد که خبر آن برای اولین بار طی یک تلگراف توسط خبرگزاری برلن آلمان و رویتر منتشر شد، یازده روز بعد از این واقعه یعنی در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۰۴ شمسی در ایران به جهت اسائه ادب وهابی به شهر مدینه در تمامی ایران یک روز تعطیل و عزای عمومی اعلام شد، در این زمان هنوز قبرستان بقیع تخریب نشده بود و علت آن این بود که وهابی‌ها هنوز وارد شهر نشده بودند.

وزارت خارجه دولت ایران بر اثر فشار افکار عمومی و مجلس و علما که در رأس آنها اقدامات شهید سید حسن مدرس قرار داشت نهایتاً تصمیم گرفت یکی از نمایندگان خود به نام عین الملک (حبیب اله هویدا) را به مدینه اعزام کند تا از نزدیک موضوع را بررسی و گزارش خود را ارائه کند، حبیب اله هویدا پدر امیر عباس هویدا بود، در ایامی که حبیب اله هویدا به حجاز رهسپار شد توانست ابن سعود سلطان وقت و رهبر وهابی‌ها را ملاقات کند، در آن دیدار تاریخی در پاسخ به این سوال که چرا به شهر مدینه حمله شده و به مسجد پیامبر اسائه ادب شده بیان داشت این اقدامات توسط او انجام نشده و یک سری اعراب بیابان گرد این گونه حوادث را به صورت سرخود و بدون اخذ دستور انجام داده اند و با آنها برخورد خواهد شد و به تمامی کشورهای مسلمان اطمینان می‌دهیم که سرزمین‌های مقدس مدینه و مکه برای ما بسیار مهم و قابل احترام هستند.

حبیب اله هویدا

بر اساس اسناد تاریخی و خبرهای رسیده در همان زمان وقوع این حوادث کاملاً مشخص بود که ابن سعود واقعیت را نمی‌گوید و تلاش دارد که وضعیت امنیت سفر حج و شهرهای زیارتی مکه و مدینه را خوب نمایش دهد تا بتواند از سود مالی حضور زائران و حاجیان کشورهای اسلامی بهره ببرد و این در حالی است که در آن زمان هنوز در شبه جزیره عربستان چیزی به نام نفت کشف نشده بود و حضور زائران از نظر اقتصادی برای آنها بسیار مهم بوده است.

حدود یک سال پس از تخریب قبرستان شریف بقیع، علامه عبدالرحیم صاحب الفصول حائری به همراه تعدادی از زائران ایرانی در سال ۱۳۰۶ شمسی عازم سفر حج شدند و این در حالی بود که در آن ایام سفر حج از سوی دولت ایران ممنوع شده بود، علامه در زمان حضور در شهر مکه توانست دیداری با ابن سعود داشته باشد، در آن دیدار علامه صاحب الفصول از عبدالعزیز علت تخریب قبرستان بقیع را سوال کرد؟ عبدالعزیز ناباورانه و به دروغ بیان کرد: این اتفاقات به خاطر القایات و نظرات نماینده کشور خودتان انجام شده و من در آن هیچ نقشی نداشته ام، صورت این مذاکرات هم اکنون در دسترس است، منظور ابن سعود از نماینده ایران، حبیب اله هویدا یا همان عین الملک بود و این در حالی است که عبدالعزیز در دیدار با هویدا، مقصر این حوادث را اعراب بیابان گرد متعصب معرفی کرده بود که راسا و بدون هماهنگی او دست به این اقدامات زده بودند. حال ابن سعود در برابر همان سوال، پاسخ دیگری را داده و شخص دیگری را به عنوان مقصر معرفی می‌کند.

علامه عبدالرحیم صاحب الفصول حائری

هم اکنون پس از گذشت حدود ۹۸ سال از این حادثه بر اساس اسناد نویافته تاریخی واقعیت ماجرا روشن شده است، رازی که بعد از ۹۸ سال فاش می‌شود، احمد ابراهیمی محقق تاریخ و بقیع پژوه در خصوص این دو سند نویافته تاریخی بیان می‌کند: بر خلاف ادعاهای کذب ابن سعود که مقصر تخریب آثار اسلامی در شهرهای مقدس سرزمین حجاز را اعراب بیابان گرد (گروه اخوان) معرفی می‌کند و یا در جایی دیگر عین الملک را مقصر جلوه می‌دهد، متهم ردیف اول این حادثه خود اوست، قبرستان شریف بقیع به دستور مستقیم ابن سعود تخریب شد، همانطور که بیان گردید، شهر مدینه حدود ده ماه تحت محاصره قرار گرفته بود.

از سمت راست: عبد الله بن سلیمان آل بلیهد - ابراهیم السالم

وهابی‌ها در حدود اوایل ماه رمضان وارد شهر مدینه شده و به شهر مسلط شدند، عبدالعزیز برای رسیدگی به امور شهر قاضی خود عبد الله بن سلیمان آل بلیهد را عازم شهر مدینه می‌کند، بر اساس سندی نویافته به تاریخ ۱۷ رمضان سال ۱۳۴۴ قمری برابر با ۱۰ فروردین سال ۱۳۰۵ شمسی، عبدالعزیز حاکم وهابی نامه‌ای را به عبد الله بن سلیمان آل بلیهد می‌نویسد و در آن برای تخریب قبرستان شریف بقیع و حرم مطهر ائمه علیهم السلام دستور العمل هایی صریح و شفاف را ارائه می‌دهد، در قسمتی از این نامه آمده است: «حال که به امر تخریب گنبدها می‌پردازید به نحوی باشد که همه آن گنبدها با خاک یکسان شوند» این دستور العمل که بسیار با صراحت به امر تخریب گنبدها و حرم های واقع در بقیع شریف دلالت دارد، سندی است بسیار مهم از نقش انکار ناپذیر ابن سعود در این جنایت بزرگ تاریخی، او در ادامه و در قسمت دیگری از این نامه بیان می‌کند: «به این کار اهمیت دهید، به نحوی که هیچ چیزی از این گنبدها باقی نماند و دیگر بار ساخته نشوند و بازگشتی نداشته باشند و کار را یکسره کنید» هم اکنون مشخص می‌شود که ابن سعود در آن ایام تلاش داشت که تمامی نمایندگان کشورهای اسلامی را فریب داده و از مسئولیت آن فرار کند. در ذیل متن کامل این نامه برای اولین بار منتشر می‌شود.

«از عبد العزیز عبد الرحمن الفیصل به حضرت برادر گرامی و بزرگوار شیخ عبد الله بن سلیمان البلیهد سلّمه الله تعالی، آمین. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، اینجانب جویای احوالتان هستم، امیدوارم پیوسته در خیر و شادی باشید. خدا را شکر که احوال ما خوب است. ان شاء الله در سلامت باشید و ناراحتی نبینید. منتظر تلگراف آمدنتان هستیم. از خداوند متعال خواستاریم خبرهای خوشی از طرف شما بشنویم. همچنین سلامتی شما را از خدا می‌خواهیم، مخصوصاً در امر تخریب و ویران کردن گنبدها، به نحوی که همه ی آن گنبدها با خاک یکسان شوند. حال که به امر تخریب گنبدها می‌پردازید، در روح و جانمان جا دارید. شما در انجام دادن این کار نیازی به توصیه و سفارش ندارید. خداوند وجودتان را مستدام بدارد. به این کار اهمیت دهید، به نحوی که هیچ چیزی از این گنبدها باقی نماند. و دیگر بار ساخته نشوند و بازگشتی نداشته باشند و کار را یکسره کنید. دوام عمر شما را از خداوند متعال خواستاریم. مبلغ پنج هزار جنیه به همراه سید فرستادیم. آقای ابراهیم السالم ما را مطلع کرده است که شما و ناظر حرم و رئیس بلدیه حضور پیدا می‌کنید. و از همه ی اهل حرم پذیرایی می‌شود و مخارجشان را می‌پردازید. هرچه از آن مبلغ باقی می‌ماند در بین فقیران و مستحبات توزیع می‌شود. در این خصوص اعتماد ما، اول به خدا، سپس به شما می‌باشد. خداوند وجود شما را مستدام بدارد. این است اموری که لازم بود به عرضتان برسانیم. خداوند شما را حفط کند. ۱۷ رمضان ۱۳۴۴».

۲۵ روز بعد از این نامه یعنی در تاریخ ۱۲ شوال سال ۱۳۴۴ برابر با ۴ اردیبهشت سال ۱۳۰۵ شمسی، که چهار روز از تخریب بقیع شریف گذشته است، عبدالعزیز (ابن سعود) نامه دیگری را برای عبد الله بن سلیمان آل بلیهد ارسال می‌کند، در این سند تاریخی نویافته، عبدالعزیز از اقدامات انجام تشکر و قدردانی می‌کند و بیان می‌دارد که از اقدامات انجام شده بسیار خشنود شده است در قسمت دیگری از این نامه می‌نویسد: «شما به تخریب گنبدها پرداختید و لابد کارها تمام شده و چیزی نمانده است ان شاء الله خبر کارهای مفید شما در آینده به ما برسد»، در ادامه متن کامل این سند نیز برای اولین بار توسط گروه مردمی بهشت بقیع منتشر می‌شود.

«از عبد العزیز بن عبد الرحمن الفیصل به حضرت برادر گرامی و بزرگوار شیخ عبد الله بن سلیمان البلیهد سلمه الله تعالی، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، اینجانب همیشه جویای احوال شما هستیم. امیدوارم که همواره به خیر و خوشی باشید. به لطف خدا، احوال ما خوب و خوش است. مرقومه ی گرامی شما که به همراه برادر حمد فرستاده بودید، رسید. آنچه از آن متوجه شدم این است که وی همراه شما بوده است، مخصوصاً اینکه شما علما و مدرسین را گردهم آوردید و از آنها استفتاء نموده و با آنان مناظره کردید. پاسخ همگی آنها به شما، رسید و از آن مطلع شدیم و بسیار باعث خوشنودی ما گردید. خدا از طرف اسلام و مسلمانان به شما جزای خیر دهد. شکی نیست که شما در کارهای خیر به خواست خدا، موفق هستید و برای من ثابت است، هر کاری که شما به عهده می‌گیرید، ان شاء الله به نحو مطلوب انجام می‌شود. خداوند متعال وجود شما را برای ما مستدام بدارد و امثال شما را زیاد گرداند. پیش از این، برگه ی تشکیلات محکمه‌ی شرعی را تصویب کردیم که به دست شما رسید. همچنین، برگه ی تعیین جانشین حرم شریف را تصویب کردیم و به پیوست به دستتان رسید. و همانطور که قبلاً به اطلاعتان رساندیم، براد حمد رسید و از لطف خدا و شما، هر آنچه لازم بود انجام دادیم. تلگرافی از ابراهیم السالم رسید که مضمون آن، این است که شما به تخریب گنبدها پرداختید و لابد، کارها تمام شده و چیزی نمانده است. ان شاء الله خبر کارهای مفید شما در آینده به ما برسد. خداوند متعال کارهای ما و کارهای شما را در وجه کریم خود خالص گرداند و ما و شما را برای انجام کارهایی را که دوست دارد و مورد رضایتش باشد، موفق بدارد. ۱۲ شوال ۱۳۴۴».

کد خبر 6079903 سمانه نوری زاده قصری

منبع: مهر

کلیدواژه: وهابیت امیرعباس هویدا مدینه رمضان ماه مبارك رمضان تخریب بقیع قبرستان بقیع قرآن قرآن کریم زندگی با آیه ها رژیم صهیونیستی ماه مبارك رمضان اسرائیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تهران فعالیت های قرآنی سازمان دارالقرآن الکریم مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی مسطورا سوریه تخریب قبرستان خداوند متعال ان شاء الله امر تخریب شهر مدینه وهابی ها انجام شد ابن سعود بر اساس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۴۴۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟

قبل از اینکه بخواهد سروکله حسن صباح به روایت مصری‌های سکولار در سریال «حشاشین» پیدا شود، تاریخ از امت و رحلت پیامبر شروع شده، از ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی (ع) عبور کرده، تا به مکاتب فکری مختلف و فرقه‌ها بخصوص فرقه اسماعیلیه در قرن ۱۱ می‌رسد.

بنا به ادعای سازندگان سریال، «خلافت عباسی بر نیمی از جهان حکومت می‌کرد. ولی در قرن یازدهم وضعیت خلافت عباسی در بغداد رو به وخامت بود و در بدترین شرایط خود قرار گرفت. گروهی از چوپانان ترک در سلسله سلجوقیان ظهور پیدا کردند و بزرگترین ارتش را روی زمین تشکیل دادند. آنها مشروعیت خود را با ادعای حمایت از خلیفه عباسی سنی به دست آوردند. آنها بر خلیفه نفوذ داشتند. همزمان خلافت شیعه فاطمی در مصر و مراکش در ضعیف‌ترین حالت خود بود. فرقه‌ها، عقاید و مکاتب افزایش یافت. در بین آنها فرقه باطنی توسط مردی به وجود آمد، که خطرناک‌ترین و عجیب‌ترین فرد بود. او «حسن بن الصباح» بود.

طبق نوشته حسن فضیلت‌خواه در کتاب «حسن صباح فرمانروای قلعه الموت»، سابقه پیدایش فرقه هفت امامی اسماعیلیه به قرون اولیه اسلام و زمان امام جعفر صادق (ع) امام ششم، شیعیان بر می‌گردد. امام صادق (ع) دارای چندین پسر بود. از میان پسران خود ابتدا اسماعیل را به جانشینی خود و به عنوان امام هفتم شیعیان انتخاب و به جامعه پیروان خود معرفی کرد. بعد‌ها گویا به دو دلیل تاریخی از این تصمیم منصرف و اسماعیل را به امر الهی از مقام امامت خلع و عهد خود را از او برداشت.

در کتب تاریخی آمده است که امام ششم به دو دلیل اسماعیل را از امامت برکنار کرد. یکی اینکه او با گروه‌های افراطی و تندرو در ارتباط بود و امام احساس خطر کرد که مبادا بعد از او جامعه شیعیان به خطر بیفتد. دوم اینکه اسماعیل شراب می‌نوشید و یک چنین انسانی نمی‌توانست صلاحیت امامت جامعه شیعیان را داشته باشد. 

امام صادق (ع) برای بار دوم پسر چهارم خود موسی کاظم (ع) را به امامت برگزید و به شیعیان معرفی کرد. در آن میان، جمعی از شیعیان انتخاب اول امام را شرعی و متقن و صحیح دانسته و بر امامت اسماعیل پافشاری کردند. دو پسر دیگر امام یعنی عبدالله و محمد هم در مقام دفاع از حق امامت خویش برآمدند. پس هر یک جماعتی را جمع کرده و در مقابل اراده پدر مقاومت کردند.

در آن میان، پیروان اسماعیل از بقیه نیرومندتر و قوی‌تر بودند. فرقه اسماعیلیه بعد‌ها در بلاد اسلامی به طغیان و عصیان و اعتراض روی آورده و به برخی اقدامات افراط گرایانه دامن زدند. اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. پس اسماعیلیان پسر او محمد را به عنوان امام و جانشین پدرش برگزیدند و او را امام مستور (پنهان) لقب دادند. بعد‌ها حسن صباح خود را نائب امام مستور معرفی کرد.

شروع داستان از جنگ بین صلیبیان با فرقه اسماعیلیه می‌گذرد، تا اینکه اولین خون با دستور حسن صباح در تاریخ سریال «حشاشین» ریخته می‌شود. سریال روایت می‌کند: «حسن صباح قوی است، اگر موقعیتش با قلبش تضاد پیدا کند، قلبش را می‌کشد». 

در انتهای سریال «حشاشین» یار باوفای حسن صباح می‌گوید: «مولای ما دیگر واسطه بین ما و اماممان نیست، او با امام یکی شده است و در مقابلش هزینه‌های زیادی پرداخت کرده. تو پسرت را کشتی، همسرت را، عزیزانت را، پسرت هادی روانه آسمان کردی. شما کاری کردید که هیچ مومن و نگهبانی حتی هیچ پیامبری تحمل انجام آن را نداشت».

امیدعلی مسعودی، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه سوره با نقد محتوایی سریال «حشاشین» از این حیث که تاریخ اسلام را تحریف کرده است، گفت: سروکله حسن صباح از کجا پیدا شد؟ آیا او بی‌سواد بود؟ راهزن بود؟ یا ایشان دو هم‌کلاسی با سواد داشت؟ آنها بر اساس عقایدشان که تغییر جامعه بود، از دست پادشاهان فرار کردند و به قلعه الموت پناه بردند. اما سریال «حشاشین» مبنای شکل‌گیری حرکات حسن صباح را ایران می‌داند. در حالی که آن زمان حکومت‌ها ملوک الطوایفی بود. لازم بود این سریال بازبینی بشود و تحریف‌های تاریخی‌اش توضیح داده شود. 

مسعودی ادامه داد: سریال «حشاشین» القا می‌کند که فرقه‌ای تحت رهبری صباح، ایرانی و تروریست بودند. در این سریال چهره‌ای از حسن صباح به تصویر کشیده شده، که گویا او ایرانی است و هر ایرانی تروریست است. در حالی که اسماعیلیه اعتقادات سفت و سختی داشتند. آنها آدم‌های معتقدی بودند و اگر با کسی درگیر می‌شدند، بخاطر اعتقاداتشان بود. بنابراین، کلیت روایت سریال «حشاشین» روایت علمی نیست.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ساير حوزه ها

دیگر خبرها

  • (ویدئو) سیل فاجعه‌بار در شهر مدینه عربستان
  • فیلم | سیل فاجعه بار در شهر مدینه عربستان
  • برگزاری روانشناسی خودمانی در بهشت مادران
  • «حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
  • «روانشناسی خودمانی» در بوستان «بهشت مادران» برگزار می‌شود
  • برپایی نمایشگاه «در آستان بقیع»/ تصاویری از حرم‌های مطهر ائمه(ع) قبل و بعد از تخریب
  • (تصاویر) بهشت اردیبهشت اصفهان
  • لزوم بازشناسی بقیع به جهان اسلام
  • بهشت اردیبهشت اصفهان
  • معرفی برگزیدگان نخستین جشنواره ملی کیش بهشت خانواده‌ها